زائــر بــارانـی

زائــر بــارانـی

اشکـــــ شوری به دلـــش آمد و بی تابـــــ افتاد...
دهـــن چشم از ایـــن صحـــن و سرا آبـــــ افتاد...



به دسـت های مـن آقـا، اجـابتـی بدهیـد...

پنجشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ق.ظ

یـا حبیـب الباکین


السـلام علیـک ایهـا الرئـوف! 

دلـم را با دوستانی که ایـن روزهـا به پابوستان آمده اند، راهی صحن و سرایتان کردم. صحـن و سرایـی که ملجـأ درمـاندگان است.

دلـم را با امیـد نزدتـان فرستادم و می دانم همین که بگویم محتـاج نگـاهتـان هستم، کافیست تا درهای محبتتان را به دریچه های قلـب پریشـانم پـل بزنید.


آقـایِ خـوبِ مـن!

مـن، بـد.

           ولــی...

                      رهــایـم نکـن! 




بِـکـَــ الدَخیـل ایهـا الرئـوفــــــ 

  • بــاران

امام رئوف

نظرات  (۴)

چقدر اینجا خوب
بیشتر دلتنگ امام رضا شدم
اجازه هست لینکتون کنم ؟
پاسخ:
نظر لطف شماست. 
خواهش می کنم بانو.

به بنده افتخار میدین که لینکتون کنم؟ :)
سلام باران جان ....
تولد امام حسین عزیز.... عباس اقای گل و حضرت سجاد مهربون رو بهت تبریک عرض می کنم.:-)
پاسخ:
سلام.
اعیاد بر شما هم مبارک. :)
نامه ی یک خنده ربوده شده ی عذر خواه به رئیس الممالک
دلم را خودتان طلب کردید، حتی اگر ندانم محتاج نگاهتان هستم حتی اگر نگویم محتاج نگاهتان هستم، خودتان میدهید آنچه را که محتاجش هستم، همه اینها را از خدایتان آموخته اید؛
یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة
ای که عطا می کنی به کسی که تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد که صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی
پاسخ:
و شایـد هم ندهنـد چون لایقش نیستـم... مثـل سفر کـربلا که بـارهـا خواستـم و هنــوز در حسـرت دیـدن شش گـوشه ام. 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی